سازندگان مواد شیمیایی آفت کش ،گاهی اوقات با کمک گرفتن از ماموران رسمی ادارات محلی کشاورزی خرده پا ارتباط برقرار می کنند.آن ها با تبلیغ در مورد برداشت محصول خوب و نابودی آفات ،کشاورزان را متقاعد می کنند که آفت کش ها اکسیری معجزه گر هستند به این طریق فروشندگان آفت کش ،قلب و فکر کشاورزان را به تسلط خود در می آورند.با بروز مقاومت در آفات نسبت به آفت کش ها ،کشاورزان مقدار بیشتری از آن ها را مصرف می کنند و به منظور حفظ محصول مجبور به استفاده از سموم شیمیایی قوی تر می شوند.کشاورزان از این طریق ،هر رورز به آفت کش ها وابسته تر می گردند و مسئله آفت کش ها به یک دور باطل بدل می شود.
در واحدهای بزرگ زراعی ،معمولاً این مدیر مزرعه است که در مورد نوع ،مقدار و دفعات مصرف آفت کش تصمیم می گیرد.کارگران نه تنها فاقد اطلاعات می باشند ،بلکه در خصوص شیوه ی به کارگیری سموم شیمیایی و خطراتی که به واسطه استفاده از این ترکیبات متوجه آن ها می باشد ،بی خبر می مانند.وقتی طغیان های شدید آفات رخ می دهد ،مدیریت تنها به آفت کش های قوی تر پناه می برد.با توجه به این موضوع ،دولت های جهان سوم در موقیعتی قرار ندارند که بتوانند به کارگیری روش های مؤثر در حل مسئله سموم آفت کش را به شرکت های فراملیتی دیکته کنند.جای تعجب نیست اگر گفته شود دولت ها تحت فشار شرکت های فراملیتی اند تا با آن ها نرم و انعطاف پذیر برخورد کنند.قربانی شدن حقوق و آزادی های فردی کارگران مزارع کشورهای جهان سوم حاصل چنین شرایطی است.طبق اظهارات یک حشره شناس در کتاب چرخه سم ،با کارگران مزارع آمریکایی مرکزی نظیر یک نیمه انسان یا در واقع یک برده رفتار می شود(وییر و شاپیرو ،1981)
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ،کارگران حق ایجاد تشکل ،اعتصاب و حق امتناع از حمل سموم به مزرعه را ندارند.به طور مثال نویسنده کتاب چرخه سم ،موردی را که در فیلیپین اتفاق افتاده است این گونه بیان می کند: وقتی کارگران مزارع اقدام به اعتصاب کردند ،مالکان آنها را سمپاشی نمودند.یک روزنامه آمریکایی خبر داد که مردم یکی از روستاهای اندونزی به دلیل امتناع از واگذاری اراضی به یک شرکت تولید کننده ی سموم به نام کایزر 1 ،زندانی شدند.در همین کشور ،به افراد یا گروه هایی که از سیاست های دولت در مورد خطرات آفت کش ها انتقاد کنند ،برچسب ضد پیشرفت زده شده و آنها را تحت بازجویی های نظامی قرار می دهند(وریک ،1981)
چنین شرایطی ،تنها ترس و نا امیدی را بین مردم جهان سوم القاء می کند.در بسیاری از کشورها ،تهدید و جلوگیری از فعالیت و موجودیت سازمان های غیر دولتی (NGOS) امری بدیهی است.وقتی چنین شرایطی حاکم باشد ،برای سازمان های غیر دولتی بسیار مشکل است که منشاء اثر باشند.
عوامل متنوعی که در اینجا ذکر شد ،به مسئله آفت کش ها در جهان سوم دامن می زند.صنایع تولید آفت کش ها سالانه 4 میلیارد پوند (حدود 450 گرم برای هر فرد اعم از مرد ،زن و کودک در روی کره زمین) سم شیمیایی تولید می کنند.از 600 میلیون پوند آفت کشی که به کشورهای جهان سوم صادر می شود ،75 درصد آن به تنهایی مربوط به امریکا است.بین 150 تا 200 میلیون پوند از این آفت کش ها در ایالات متحده یا تحریم شده اند و یا ثبت نگردیده اند.کاربرد 16 میلیون پوند دیگر از این مواد به تعلیق درآمده و یا استفاده از آنها ممنوع اعلام شده است ،زیرا خطرات بالقوه برای سلامت انسان ،حیات وحش و محیط زیست دارند(کالچرال سوروایول نیوزلتر ،1981)
مصرف آفت کش ها در جهان سوم روند رو به رشدی دارد. براساس آنچه در روزنامه واشنگتن پست آمده است ،مقدار آفت کش های صادر شده از ایالات متحده طی 15 سال ،تقریباً دو برابر گردیده است (وییر و شاپیرو ،1981).
از سال 1964 تا 1974 ،مصرف آفت کش ها در افریقا تقریباً 4 برابر شده است.در فیلیپین نیز واردات آفت کش ها بین سالهای 1972 تا 1978 چهار برابر شده است.کشورهای آمریکایی لاتین ،نظیر کلمبیا ،17 هزار تن از آفت کش های مختلف به خصوص انواع قدغن شده نظیر د.د.ت،آلدرین و پاراتیون را مصرف کرده اند .در کشور کلمبیا فقط در سال 1979 به تنهایی 638 نوع سم ممنوعه که 55 نوع از آن ها دارای مواد تو ،فور-دی و تو ،فور ،فایو-تی بوده ،مصرف شده است.در امریکای مرکزی مزارع پنبه طی یک فصل زراعی 28 بار سمپاشی می شوند(کالچرال سوروایول نیوزلتر ،1981).