اصول طراحی کاشت

گیاهان از عناصر اصلی فضاي سبز هستند و استفاده مطلوب از آنها در قالب طرح هاي فضاي سبز

مفهومی بسیار گسترده داشته و نیاز به رعایت اصول و قواعد ویژه اي دارد و آگاهی از این قواعد و

رعایت آنها علم طراحی کاشت گیاهان زینتی را در بر می گیرد.

در مفهوم کلی طراحی کاشت هنري است که با بهره گیري از اصول و روشهاي خاص خود سعی در

برداشتی هنرمندانه از طبیعت و خلق منظره اي زیبا و رضایت بخش از گیاهان دارد.

از آنجایی که گیاهان به عنوان عناصر اصلی تشکیل دهنده منظر، مهمترین نقش را در ایجاد زیبایی

بصري در طراحی فضاي سبز به عهده دارند، شناخت قابلیتهاي حسی و ویژگیهاي بصري آنها و

رسیدن به یک روش منسجم و علمی براي دستیابی به طرحی مناسب، الزامی است.

بنابراین ابتدا به مطالعه قابلیتهاي حسی و ویژگیهاي بصري گیاهان در قالب سه مشخصه فیزیکی آنها،

شامل فرم، بافت و رنگ و پس از آن به معرفی اصول زیبایی شناسی مانند سادگی، تعادل، توالی،

مقیاس و تنوع خواهیم پرداخت و در نهایت سعی خواهیم کرد چگونگی رعایت این اصول را در

قالب ویژگیهاي بصري گیاهان به منظور دستیابی به روشی منسجم و براي ایجاد محیطی مطلوب و

مناسب شرح دهیم.

شکل نهایی توده هر گیاه فرم آن را تشکیل می دهد. فرم گیاه تنها به خطوط خارجی آن مربوط نمی شود، بلکه الگوي شاخه بندي، تعداد شاخه ها، نحوه رشد، اندازه و جهت قرار گرفتن آنها نقش اساسی در پیدایش فرم نهایی گیاه خواهند داشت. زوایاي کوچک در محل انشعاب شاخه هاي جانبی باعث ایجاد فرمهاي راست و زوایاي انشعابی بزرگ و باز، اشکال گرد گیاهان را باعث می شوند.

گیاهان زینتی هر کدام فرمهاي مربوط به خود را دارند. مهم ترین فرم هاي گیاهان عبارتند از:

ستونی - کروي- گلدانی- مخروطی- هرمی- بیضوي-مجنون- خزنده – گسترده افقی

اصولاً در طراحی کاشت ویژگیهاي بصري هر فرم مشخص کننده جنبه عملکردي آن خواهد بود.

به عنوان مثال:

- فرم ستونی(calumner)

درختانی که شاخه هاي بلند، عمودي و قوي دارند و ارتفاع آنها نسبت به پهنایشان خیلی بیشتر است، فرم ستونی خواهند داشت که جزء گیاهان تأکیدي هستند و به ساختمان ها فرم می دهند و به اصطلاح آنها را قاب می کنند و براي کاشت در مکان هاي رسمی و اداري مناسب هستند. مانند انواع

سرو.

- فرم کروي(Rounded/oval)

درختانی که ارتفاع آنها تقریباً با پهنایشان برابر بوده و داراي شاخ و برگ متراکمی هستند، فرم کروي خواهند داشت، سایه زیادي تولید کرده و به عنوان درخت سایه انداز درقطعات چمن کاري شده،

کاشته می شوند مانند:نارون

- فرم گلدانی(Vase)

دراین فرم شاخه ها داراي رشد گسترده و با انشعابات زیاد می باشند .همچنین شاخه ها به طرف پائین تمایل دارند به طور کلی فرم ظاهري این گونه درختان باشکوه بوده و نباید به همراه درختان بزرگ درپارکها کاشته شوند، زیرا ازاهمیت آنها کاسته می شود. این فرم مناسب براي درختان خیابانی است و بهتر است در پارکها به همراه درختچه ها کاشته شود.

- فرم مخروطی(Cone shape)

گونه نراد و یا سکویا از نمونه هاي دارنده این فرم هستند که تعداد کمی از آنها می توانند ساختمانی را در بر گرفته و پوشش دهند. چنین درختانی براي نمایش بیشتر، نیازمند فضاي وسیع و کافی در اطراف خود می باشد. گیاهان مخروطی شکل بر جهت عمودي تأکید دارند و در طراحی معمولاً به عنوان نقاط کانونی مطرح می شوند .

- فرم هرمی(Pyramidical)

در این فرم شکل درخت مانند کله قند یا هرم است. پهناي درخت در سمت پائین بیشتر از بالاست و نوك آن تیز است این فرم به عنوان تأکید به کار می رود یعنی می توان از این درختان به عنوان تک نما و یا تأکیدي در فضاي سبز استفاده نمود. گونه هایی با فرم هرمی براي کاشت در خیابان نیز به کار می روند. از جمله این درختان می توان نوئل یا سرونوش را معرفی کرد.

درختان با فرم هرمی به دنبال توسعه ساختار شاخه اي، معمولاً نیاز به هرس کمتر نسبت به سایر فرم هاي درختی دارند.

- فرم بیضوي(Globular)

گونه هایی مانند راش داراي فرم بیضوي هستند. گیاهان دارنده این فرم خود را به صورت تک درخت بیشتر نشان می دهند. درختان با فرم بیضوي براي کاشت در جلوي محوطه مناسبند. همچنین به دلیل هماهنگی فرم آن ها با قوسها و نداشتن زوایاي خشک در ترکیب تاج براي کاشت در محل اتصال گذرهاي فرعی به اصلی مناسب و با پخ هاي محل اتصال، هماهنگ است.

- فرم مجنون(Weeping)

درختانی که فرم شبکه اي ظریف از تاج خود را در برابر ناظرین ایجاد کرده و نگاه را به سمت پایین معطوف می کنند، فرم مجنون یا آویخته دارند. کاشت اینگونه گیاهان به صورت منفرد در محل هایی که هدف طراح به نمایش گذاشتن فضاي پائین درخت و یا عدم توجه ناظر به فضاي سبز بالاي تاج درخت باشد، مناسب خواهد بود مانند بید مجنون.

- فرم گسترده افقی(Horizontally spreading)

گیاهانی نظیر ابریشم ایرانی داراي چنین فرمی هستند. سایه اي دلپذیر داشته و ایجاد کننده فضاي خصوصی در زیر تاج خود هستند. بلندي این گونه گیاهان حداکثر به اندازه پهناي آنهاست و به دلیل گستردگی افقی، دید ناظر در سطح افق می باشد.

- فرم خزنده(Creeping)

گیاهی نظیر ژونی پروس خزنده و شیر خشت خزنده داراي چنین فرمی هستند. در این فرم شاخه ها بر روي سطح زمین گسترده شده و با گسترش عرضی فرم افقی پیدا می کنند.

نحوه رشد گیاهان باید همیشه به عنوان یک اصل در شکل گیري آنها در نظر گرفته شود و هنگام انتخاب در طراحی کاشت باید فرم زمان بلوغ گیاهان را که یک فرم پایدار است در نظر گرفت.

همچنین ارتباط روشنی بین فرم گیاهان با توپوگرافی و شرایط اقلیمی در ایجاد شکل طبیعی منظر وجود دارد. براي مثال در مناطق کوهستانی فرمهاي تیز و مخروطی غالب هستند و بریدگی و پستی و بلندی هاي تیز و مرتفع با فرم مخروط و تیز هماهنگی خاصی دارد که این امر بلندي کوه و فرم ناهموار آن را منعکس خواهد کرد.

همچنین در سراشیبی ها و مناطق تپه اي گیاهانی با فرم گرد و در دشتهاي باز فرمهاي افقی و گسترده غالب هستند.

بافت

بافت به معنی زبري و یا نرمی بصري سطح است. این ادراك، تابعی از تفاوتهاي سطح، اندازه قطعات، شرایط نوري (از جمله زوایه آفتاب)، زمینه و فاصله دید است. بافت درك شده بستگی به موقعیت ببیننده دارد.

وقتی از فاصله نزدیک به سطحی نگاه می کنیم، بافت درك شده مربوط به تنوعات سطح است از فاصله دید دورتر، ما دیگر قادر به درك نخواهیم بود و در عوض قطعات را به صورت بافت درك می کنیم.

از فواصل بسیار دور، ادراك بافت محدود است. می توان گفت بافت یک گیاه بستگی به طول دمبرگ، درخشندگی، روشنی برگ ها، اندازه برگ ها، شکل برگ ها و فاصله بین آنها دارد که در مجموع تأثیري ایجاد می کند که درختچه اي را از درختچه دیگر متمایز می کنند. درگونه اي که دمبرگ ها بلند و سطح زیرین و رویین برگ ها روشن و یا سفید، برگ ها جدا از همدیگر و فاصله دارند، بافت آنها ظریف، کم پشت و نرم جلوه می کند. برعکس اگر برگ ها تیره، دمبرگ ها کوتاه و برگ ها به هم فشرده باشند، بافت آنها خشن و سنگین یا پرپشت است. بنابراین می توانیم بگوییم سوزنی برگان تیره مانند کاج هایی که به صورت توده انبوه بر روي زمین رشد و نمو می کنند، داراي

بافت هاي بسیار خشن می باشند. ب

- بافتهاي درشت:

گیاهانی که بافت درشت دارند، گیاهانی هستند که برگهاي بزرگ، شاخه هاي کلفت، سرشاخه هاي معدود داشته و به صورت آزادانه رشد می کنند. این گیاهان هنگامی که در ترکیب با گیاهان با بافت متوسط و ریز ظاهر می شوند، بر آنها غلبه دارند. این برتري موجب می شود که بتوان از آنها به عنوان کانون هاي دید سود جست. توجه را جلب می کنند و تمایل به پیش آمدن در فضا دارند. این بافت ها می توانند غالب نیز باشند و در توسعه فضا می توانند در کنار سایر بافت ها قرار گیرند تا بر عمق ادراك شده، تأثیر بگذارند. همچنین می توانند موجب شوند که فضاي بزرگی کوچکتر به نظر برسد.

- بافت هاي متوسط:

نسبتاً خنثی هستند، می توانند به صورت وسیع در توسعه فضایی مورد استفاده قرار بگیرند. فضاهایی که به این ترتیب طراحی می شوند نه حالت جسورانه و نه محبوبانه دارند. اگر از این بافت ها در سطح وسیعی استفاده گردد، می توانند به فضا وحدت داده و اجزاي تشکیل دهنده آن را به یکدیگر بپیوندد. بافتهاي متوسط می توانند به صورت زمینه اي خنثی باشند که در آن سایر بافت ها به نمایش گذاشته می شوند. اشیایی که داراي بافت متوسط هستند. اگر در زمینه اي از بافت هاي دیگر مطرح شوند، ظاهري دقیق پیدا می کنند.

- بافت هاي ریز:

می توان از آنها براي نمایش چشمگیر عناصري با بافت درشت و ارائه زیرکانه تر عناصري با بافت متوسط سودجست. این بافت ها براي بزرگتر نمایاندن فضاهاي کوچک مفید هستند. در فضاهاي بسیار کوچک، اکثر مصالح باید از میان بافتهاي نرم انتخاب شوند.

یک تدبیر موثر طراحی در یک فضاي معین، عملاً اختلاط دسته هاي مختلف بافت را بر مبناي هدف طرح و حس مکان مورد نظر، اندازه فضا و میزان وحدت و تنوع مورد نظر استوار می سازد.

اختلاط دقیق دسته هاي مختلف بافت، معمولاٌ در فضاهاي کوچکتر اهمیت بیشتري پیدا می کند و با افزایش اندازه فضا و فاصله دید از اهمیت آن کاسته می شود.

تدبیر دوم استفاده از بافت ها براي تغییر اندازه و عمق درك شده فضا است. براي اینکه اندازه و عمق واقعی فضا را بیان کنیم، می توانیم از ترکیب نسبتاً ثابتی از بافتها در پیش زمینه، قسمت میانی و پس زمینه استفاده کنیم. اگر بخواهیم فضا فشرده شده واز عمق آن کاسته شود، باید بافتهاي ریز را در پیش زمینه و بافت هاي نسبتاً درشت را در پس زمینه بکار ببریم.

تدبیر سوم مربوط به استفاده از بافت ها به منظور دستیابی به گذر مورد نظر است. اگر هدف طراح این باشد که با نرمی از یک مکان