بیماری آتشک (Fire Blight)

بیماری آتشک از بیماریهای بسیار مهم و خطرناک میوه دانه دار محسوب می گردد.عامل بیماری باکتری Erwinia amylovora می باشد که علاوه بر ایجاد بیماری روی میزبانهای مختلف خانواده گلسرخیان به ویژه درختان میوه دار نظیر گلابی ،سیب ، به ،ازگیل ،زالزالک و درختان زینتی چون گلسرخ و پیراکانتا قادر است روی گیاهان متعدد دیگری چون سماق کوهی و شیر خشت ،درختان میوه هسته دار ،گیاهان زینتی وحشی و غیره زمستان گذرانی و احیاناً تولید آلودگی نماید.خسارت این بیماری قابل قیاس با هیچ یک از بیماریهای درختان میوه دانه دار نبوده و از نظر ارزش اقتصادی و تبعات آلودگی ،خسارات وارده بر محصولات باغی در بعضی از سالها غیر قابل جبران می باشد.

سابقه شناخت بیماری به بیش از 200 سال می رسد.اما به طور رسمی بیماری در سال 1882 میلادی از کشور آمریکا گزارش گردیده و به تدریج در قاره های دیگر دنیا بیماری مشاهده و گزارش شده است.در قاره آسیا کشورهای ژاپن ،ترکیه ،چین ،کره ،ویتنام ،ارمنستان ،عربستان ،لبنان و قبرس وجود بیماری را گزارش نموده اند.در ایران نیز بیماری برای نخستین بار در سال 1368 در باغی واقع در برغان کرج مشاهده و دو سال بعد در دهمین کنگره گیاهپزشکی ایران در کرمان گزارش گردید.حدود 3 سال بعد بیماری به شدت در قزوین و سلماس بروز کرد.به تدریج باغات مناطق مختلف و از همه مهمتر و خطرناکتر برخی نهالستانهای مهم کشور به این بیماری آلوده شدند که به طور مشخص میتوان از مناطق آلوده ای چون قزوین ،کرج ،شهریار ،دماوند ،ابتدای جاده چالوس و بوئین زهرا در استان تهران ،سلماس ،خوی ،سوره و ارومیه در آذربایجان غربی ،تبریز ،شبستر ،مرند ،سرد رود ،اسکو و آذرشهر در آذربایجان شرقی ،زنجان و بجنورد نام برد.

علائم بیماری

علائم بیماری معمولاً روی گلها در اوایل فصل بهار ظاهر می شود.ابتدا گلها حالت آبسوخته پیدا کرده و کمی بعد پژمرده و قهوه ای رنگ می شوند.سپس علائم بیماری در اطراف گل آذین یا جام گل ،روی برگها و نوک شاخه های جوان ظاهر می شود.علامت برگی به صورت لکه های سیاه در طول رگبرگ اصلی و رگبرگهای جانبی قابل رویت می باشد.برگهای آلوده و بیمار به تدریج به رنگ قهوه ای و به حالت پیچیده ،چروکیده و به ظاهر سوخته مدتها روی شاخه باقی می مانند.با توسعه بیماری از محل شکوفه ها و برگهای آلوده شاخه های جوان آلوده می شوند،شاخه های بیمار به سرعت پژمرده و به دلیل سوختگی و خمیدگی بیش از حد قسمتهای انتهایی شاخه ها حالتی شبیه عصا پیدا می کنند که اصطلاحاً به آن عصائی شدن نیز می گویند.در این مرحله از آلودگی ممکن است شیرابه ها و یا قطرات و تراوشات چسبناک که ابتدا به حالت شیری رنگ هستند به مرور در هوای آزاد ،رنگ کهربائی مایل به قهوه ای پیدا می کنند.این تراوشات حاوی میلیونها سلول باکتری هستند که به آسانی توسط حشرات ،پرندگان ،باد و انسان به درختان سالم منتقل و آنها را نیز آلوده می سازند.غنچه ها که از طریق دم گل آلوده می شوند به سبب آلودگی ،یا از همان ابتدا تبدیل به میوه نشده و یا تبدیل به میوه های کوچک نارس ابتدا آبسوخته و سپس قهوه ای و چروکیده و در نهایت مومیائی(خشک و سیاه) می شوند.در این مرحله که آلودگی شدت دارد ،درختان بیمار حالت آتش گرفتگی و سوختگی بخود می گیرند زیرا انبوه برگهای چروکیده و قهوه ای ،میوه های خشک و چوبی و سرشاخه های خمیده و سیاه را می توان مشاهده نمود که در لابلای برگها ،شاخه ها و میوه های سالم درختان پراکنده اند.در صورت کنترل نشدن بیماری در این مرحله باکتری بسرعت از شاخه های جوان آلوده به سمت شاخه های بزرگ رفته و تا حد تنه اصلی درخت نفوذ پیدا می کند.سرعت حرکت باکتری در شاخه های آلوده 3 سانتیمتر در روز می باشد و با نفوذ باکتری به شاخه های بزرگ و تنه اصلی ،شانکر ایجاد می شود.شانکرها در زیر پوست ،ابتدا حالت آبسوخته دارند اما با باقی ماندن و فعالیت باکتری در این محلها ،پوست محل شانکرها حالت فرورفته ،تیره و خشک پیدا می کند.با این تغییر شکل و رنگ در محل شانکرها ،این قسمتها به آسانی از قسمتهای سالم پوست قابل تشخیص هستند.

بافتهای به ظاهر سالم اطراف شانکرها در واقع محل بقاء و زمستان گذرانی باکتری محسوب می شوند.قابل ذکر است باکتری به ندرت می تواند روی شانکرهای شاخه هایی که قطر آنها کمتر از یک سانتیمتر است زمستان گذرانی کند.در صورتیکه به دلیل شرایط مساعد بیماری ،رشد و توسعه شانکرها متوقف نشود و اندازه شانکرها به قدری بزرگ شود که دور شاخه و تنه را احاطه کنند ،مرگ کامل درخت آلوده حتمی خواهد بود.

ویژگیهای عامل بیماری

چندین ویژگی مهم در این باکتری وجود دارد که آنرا از سایر باکتریها متمایز می سازد:

نخست آنکه مشخصات و صفات باکتری در تمام نقاط دنیا یکسان و یکنواخت است.به بیان دیگر بین استرینهای این باکتری با توجه به این که از چه میزبانی جدا شده اند تفاوت چندانی وجود ندارد.دوم آنکه با وجود قدمت صد و چند ساله بیماری هنوز ابهامات و پرسشهای زیادی در ارتباط با ماهیت و مکانیسم ایجاد بیماری وجود دارد مورد سوم آن است که برخلاف باکتریهای مشابه دیگر که از طریق آوندهای چوبی و انسداد مسیر جریان آوند موجب پژمردگی می شوند ،در اینجا حالت تدریجی داشته و باکتری با حمله و هدف قرار دادن تمام نسوج اندامهای گیاهی سعی می کند با نفوذ و سرایت تدریجی در درون بافتها و انتقال آلودگی از بافتی به بافت دیگر ،بیماری مهلک آتشک را روی درختان میوه به وجود آورد.بنابراین یک آلودگی اولیه کافیست تا این باکتری آنقدر در بافتهای مختلف گیاه بیمار نفوذ کرده ،تکثیر شود تا سرانجام منجر به مرگ درخت بیمار گردد.

نحوه انتشار و چرخه زیستی باکتری

بقاء و نحوه انتشار باکتری به چند شیوه زیر است:

1-به صورت تراوشات چسبناک در سطح شاخه ها.

2-به شکل شانکرها یا پوست مردگیهای زمستانه روی شاخه های بزرگ.

3- به حالت انگلی و غیر بیماریزا در سطح و درون اندامهای مختلف گیاهان میزبان(البته باکتری مولد آتشک به طور کلاسیک جزء باکترهای اپی فیت محسوب نمی شود) ،در ضمن باکتری جهت تکمیل چرخه زندگی خود دو فاز اصلی زندگی و آلودگی دارد:

فاز بهاره ،که همزمان است با آلودگیهای اولیه در مرحله شکوفه دهی و بلایت شکوفه.

فاز زمستانه ،که همزمان است با آلودگیهای ثانویه و پیدایش شانکرها که از اواخر فصل تابستان و اوائل پائیز شروع می شود و تا پایان فصل زمستان باکتری در اطراف شانکرها زمستان گذرانی می کند.

در ارتباط با آلودگی بهاره درختان باید اضافه نمود شانکرها یا پوست مردگیهای کوچک و بزرگ روی شاخه های بزرگ و تنه اصلی درخت بیمار به عنوان مهمترین منبع اولیه آلودگی محسوب می گردند.با شروع فصل بهار و مساعد شدن آب و هوای رشد ،شانکرها و توده های باکتریائی مجتمع در داخل شانکرها با جذب آب فعالتر می شوند و به دلیل افزایش حجم زیر پوست شانکرها ،مقداری از سلولهای باکتریائی به صورت تراوشات چسبناک از منافذ و عدسکهای پوست به بیرون نشت پیدا می کنند.اما چون در این محلها جمعیت باکتری بیشمار است سطح پوست به اجبار شکاف و ترک برداشته و تراوشات باکتری کاملاً از زیر پوست خارج می شود.

تغذیه یا تماس حشرات ،پرندگان ،باد ،باران و انسان با این تراوشات مملو از باکتری و انتقال آن به سطح شکوفه ها و شاخه های جوان باعث گسترش سریع بیماری می شود.زنبور بیش از دیگر حشرات در انتقال بیماری نقش دارد.زیرا کلاله گل ،گرده دان پرچم و شهد دان گل به عنوان حساسترین ،مهمترین و طبیعی ترین محلها برای نفوذ و تکثیر باکتری همواره در تماس مستقیم و مستمر زنبور قرار دارد و هنگام تغذیه از تراوشات باکتریائی آنها را روی شکوفه های سالم منتقل می کند و در واقع زمینه آلودگیهای فراوان اولیه را روی شکوفه های سالم فراهم می سازد.بنابراین هر شکوفه مانند یک منبع آلودگی ثانویه عمل می کند.در نتیجه یکی از روشهای مؤثر کنترل بیماری قرار ندادن کندوهای عسل در باغات است.

علاوه بر منافذ طبیعی اندامهای گیاهی ،این باکتری به آسانی می تواند از طریق زخمهای فیزیکی ناشی از شکسته شدن شاخه ها ،ریزش گلبرگها ،هرس شاخه های زائد و غیره در بافت درختان میوه وارد شده و در کمترین زمان ممکن درختان را بیمار سازد.

شرایط مطلوب برای شدت آلودگیها و توسعه بیماری

به طورکلی شدت بیماری زمانی افزایش می یابد که درختان در مرحله شکوفه باشند.چون همانطور که قبلاً نیز اشاره شد شکوفه ها حساسترین اندامهای گیاهی برای ابتلاء به این بیماری هستند.برای توسعه بیماری و شدت آلودگی ،شرایط آب و هوایی نقش بسزایی دارد.نقش آب و هوا برای این بیماری به قدری تعیین کننده است که اگر در زمان و مکانی این شرایط فراهم نباشد چه بسا باکتری که به حالت اندامیک است نتواند بغیر از مقداری آلودگیهای اولیه تهدیدی برای درختان میوه باشد و به همین علت است که در برخی از سالها که هوا برای رشد و فعالیت باکتری نامساعد است با وجود سابقه آلودگی ،بیماری چندان در باغات آلوده توسعه نمی یابد و درختان در این سالها با یک هرس ساده و صحیح فرصت پیدا می کنند رشد طبیعی و محصول خوب داشته باشند.بعکس در سالهایی که رطوبت نسبی بالا (باران ،شبنم و غیره) و دمای هوا نسبتاًمعتدل (بالای 18 درجه سانتیگراد) است باکتری بسرعت از محل کلاله ها بسمت نکتارها یا شهددانهای گلها حرکت کرده و با تکثیر و تجمع جمعیت فراوان باکتری در گلها اکثر شکوفه ها به سلولهای باکتری آلوده می شوند و اگر آلودگی اولیه شکوفه ها کشف و کنترل نشود ،وقتی بیماری علائم خود را روی درخت نشان می دهد که دیگر خسارات ناشی از بیماری در باغات غیر قابل جبران می باشد.بنابراین چون بارندگیهای مفرط و حرارتهای بالاتر از 18-20 درجه سانتیگراد برای توسعه بیماری بعنوان فاکتورهای مهم بیماری کاملاً مشخص است ،کشورهای مبتا به بیماری برای کاهش آن سیستمهای پیش آگاهی را ابداع و بکار می گیرند.این سیستمها توسط کامپیوتر ،هر نیم ساعت یکبار وضعیت رطوبت و حرارت محیط باغ یا باغات طبق برنامه ،آنالیز شده و از این طریق سیستم مطلوب خطر بیماری هر منطقه به آسانی در دسترس باغداران قرار می گیرد.به محض فراهم شدن شرایط آب و هوایی مساعد جهت رشد باکتری و توسعه بیماری در هر منطقه ،سیستمهای پیش آگاهی اعلام خطر می کنند و در این هنگام باغداران ناگزیرند درختان خود را حداکثر در طول 24 ساعت سمپاشی کنند .تأکید بر سمپاشی سریع از این جهت است که جمعیت باکتری در هر 78 دقیقه به دو برابر افزایش می یابد و لذا چنانچه عمل سمپاشی به موقع انجام نگیرد و به باکتری این فرصت داده شود که به این تکثیر تصاعدی خود ادامه دهد ، تنها مدت 3 روز کافیست که بیماری در باغات منطقه ای حالت طغیانی یا اپیدمی پیدا کند و بدین ترتیب نقش سیستمهای پیش آگاهی ،کنترل به موقع بیماری ،کاهش در هزینه های مریوط به مصرف سموم و نیروی کار و کم شدن آشکار آلودگیهای محیط زیست می باشد.

در صورتیکه این سیستمها که به تدریج هم تکمیل تر و مجهزتر می شوند در دسترس باغداران همه مناطق قرار نداشته باشد ،یک باغدار آگاه باید بتواند پیشبینی کند که خطر بروز و طغیان بیماری هنگامی است که درجه حرارت روزها از حدود 18-20 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی محیط از 60% فراتر برود.بنابراین در روزهای نسبتاً گرم و بارانی فصل بهار که درختان در مرحله شکوفه دهی و گل دادن هستند این خطر بالقوه وجود دارد که شکوفه ها هر لحظه مورد حمله باکتری قرار گیرند و از این نظر باغداران موظفند

در چند نوبت شکوفه ها را سمپاشی کنند و توجه داشته باشند آلودگیهای شدید شکوفه ها در روزهای آفتابی و گرم (C 30-21)که عمدتاً توأم با فعالیت حشرات نیز است قطعی و غیرقابل اجتناب است و چنانچه در این فصل که به طور حتم احتمال طوفان ،تگرگ و غیره هم وجود دارد.درختان دچار زخمهای فیزیکی چون شکستگی شاخه ها بشوند خطر آلودگیهای شاخه ای که بسیار هم خطرناک و خسارت زا می باشد افزایش می یابد.از طرف دیگر در مناطق خنک و خشک ،بیماری به مراتب کمتر از مناطق مرطوب و گرم است.زیرا شانکرها یا پوست مردگیهای زمستانه که به منزله منابع اولیه آلودگی هستند در زمستانهای بسیار سرد بیشتر آسیب می بینند و از این نظر شانکرهایی که در فصل زمستان در سایه قرار دارند کمتر از شانکرهای رو به آفتاب فعال و خطرناک می شوند.همچنین دیده شده است در مناطقی که زمستانهای آن ملایم است اندازه شانکرها بزرگتر از حد معمول می شوند و در بهار سال بعد به سبب حرارت و رطوبت مناسب هوا ،آلودگیها شدیدتر می شود.اما در سالهایی که زمستانها طولانی و شروع بهار با تأخیر است دوره گل دهی و عمل گرده افشانی زمانی صورت می گیرد که شرایط خنک آب و هوایی مساعد توسعه بیماری نیست.در این سالها اگر سیستمهای پیش آگاهی یکبار اخطار به سمپاشی کنند و توجهی به آن نشود مشکل خاصی پدید نمی آید.